شهید سید اردشیر ابراهیم پور(حسینی) کلاسی
بیستم اسفند ۱۳۴۴، در روستای کلاس به دنیا آمد. پدرش مظفر، دستفروش بود و مادرش مادر نام داشت.
تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سیزدهم مرداد ۱۳۶۸، در سومار به اسارت نیروهای عراقی در آمد و سپس به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۸۱ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر زادگاهش به خاک سپرده شد.
 زندگی نامه شهید در ادامه مطلب قابل مشاهده است.
 
 

  زندگی نامه شهید سید اردشیر ابراهیم پور(حسینی) کلاسی

      شهید سید اردشیر ابراهیم پور( حسینی) درتاریخ 1344/12/20  در روستای کلاس و دریک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود ودرسن هفت سالگی به مدرسه ای که درهمان روستا بودرفت وتا کلاس پنجم ابتدائی در همان روستا تحصیل نمود و در سال 1359 خانواده اش به شهرستان قزوین مهاجرت نمود وچون وضع زندگی وامورمالی واقتصادی خانواده بسیارخوب نبودبه همین علت نتوانست به تحصیل ادامه دهد و مشغول به کارشد. 
      این شهید بزرگوار ازدوران کودکی علاقه خاصّی به ائمه اطهار(علیها السلام)داشتند ویکی از مداحان وذاکرین حضرت سیّدالشهدا(ع) بودند. ایشان علاقه خاصّی به بنیانگذارکبیرانقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، داشتند وآرزویشان نیزشهادت در جهاد فی سبیل الله بود به طوری که یکی ازدوستان نقل می کردکه این شهید بزرگوار به من گفت:((من می ترسم آن قدر مارا اعزام نکنند که جنگ تمام شود وحسرت شهادت دردل ما بماند)). عاقبت هم به آرزویش رسید و با این که دوره خدمت عمومی ایشان نیزبه پایان رسیده بود درنهایت علاوه برتحمّل رنج اسارات، به درجه رفیع شهادت نیزنائل آمدند. مهم ترین خصوصیّت اخلاقی این شهید عزیز صداقت و دروغ نگفتن وشرکت مداوم درمساجد وحسینیه ها ونمازاول وقت بود.
       ایشان در تاریخ 1363/04/05 ازدواج نمود و در تاریخ 22 اسفند 1366 به خدمت مقدس سربازی در آمادگاه منطریه قم اعزام شد و دوران آموزشی را در این پادگان به مدت 88 روز سپری نمود. سپس جهت طی دوره چتربازی به تیپ 55 هوابرد شیراز رفت. از تاریخ 1365/03/31 لغایت 1365/04/31 به مدت یک ماه با موفقیت کامل دوره آموزشی چتربازی را سپری نمود.
       از تاریخ 1365/05/22 به منطقه عملیاتی کردستان رفت و مدت یک ماه هم در همین منطقه ماند. سپس در مورخ1365/06/08 به منطقه بانه رفته و مدت 40 روز نیز در همین پادگان سپری نمود و در تاریخ 1365/07/29 به منطقه صالح آباد-مهران (منطقه گلان) رفته و 53 روز در آن محل به خدمت پرداخت. 1365/09/22 به منطقه عملیاتی غرب کشور در سومار اعزام شده و سپس در  1365/02/12 به منطقه نفت شهر رفت. 45 روز نیز در این منطقه ماند تا در نهایت 1365/12/18 به قصر شیرین اعزام شد و با گذراندن 34 روز در این منطقه در عملیات کربلای 9 شرکت نمود.
      عملیات کربلای 9 با رمز یا مهدی ادرکنی و در 20 فروردین 1366 با هدف آزاد سازی ارتفاعات شمال شرق قصر شیرین و قراویز توسط نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. در نتیجه این عملیات موفق پاسگاه مرزی بابا هادی آزاد می شود و ضربات سختی به دشمن بعثی وارد می شود.
با توجه به اینکه نیروهای خودی در همان شب نخست عملیات، اهداف از پیش تعیین شده‌ را تصرف کردند ولی نیروهای عراق طی ۳ روز متوالی اقدام به انجام چندین پاتک سنگین کردند که این پاتک‌ها با حمایت هواپیماهای جنگی صورت می‌گرفت.
انگیزه بالا و فشار بیش از حد نیروهای عراق در پاتک‌ها، نیروهای خودی را در شرایط بسیار سخت و نامناسب قرار داده بود لذا در این زمان تیم‌های آتش هوانیروز وارد عمل شدند و با اجرای آتش سنگین خود هر بار چندین تانک نفربر و سایر ادوات زرهی دشمن را به آتش کشیدند و نیروهای عراق را وادار به عقب‌نشینی کردند.

      شهید ابراهیم پور در این عملیات آرپی جی زن بود و تحت تاثیر موج انفجارات به شدت آسیب دیدند و به بیمارستان 520 باختران منتقل شدند. در این بیمارستان پس از طی دوره درمان و کسب بهبودی تقریبی به خانه بازگشتند.



     اما این پایان راه نبود؛ هدف او رسیدن به سر منزل مقصود و دیدار محبوب عالمیان از طریق پل شهادت بود و او می بایست خود را به این پل برساند. به همین خاطر هم بود که تنها چند روز پس از استراحت به منطقه باختران و از آن جا به سومار رفت. ایشان با نقش آفرینی در عملیات مرصاد در حالی که خدمت سربازی شان هم به پایان رسیده بود نهایتا به دست پلید مزدوران رژیم بعث عراق به اسارت در آمدند تا با اقتدار و صبر در اسارت به مکتبی زینبی اقدا کنند و با پایمردی خود بنیان مرصوص امت اسلام را خلق کنند و زبان و قلم را عاجز از توصیف رنج هایشان نمایند.



      در حالی که خانواده شهید چشمشان به در بود، پس از یک سال اسارت در زندان های بغداد خبر رسید که 1368/05/13 در همان جا به شهادت رسیدند و پیکر مطهرش مظلومانه، سال ها در همان خاک مهمان سید الشهدا(ع) بود و چشم های خانواده و دوستان منتظر خبری از پیکر مطهر ایشان که در نهایت با تفحص سال 1381 خبر رسید که آرام قرار و یار شهید ما برگشته است.

    او آرامش را از خود سلب کرد تا مایه آرامش امروز ما باشد، تا همسر شهید شاخص سال 1399، شهید حمید سیاهکالی مرادی -که در دفاع از حرم زینبی به درجه شهادت نائل شده است- در کتاب خاطراتشان به نام یادت باشد از این شهید سخن بگوید و حضور بر مزار مطهرشان را مایه آرامش خود بخواند. چه زیبا فرمود آن پیر سفر کرده ما، امام عزیزما، که شهدا امام زادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است. شهیدی که بعد ها کرامات مختلفی از ایشان به گوش خانواده می رسد تا نشان دهد خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست.




فزاز هایی از جملات شهید

*پروردگارا ما رادر این راه پرخطرازچشمان دشمنان پنهان بدار.
*الهی مارا دراین قربانگاه عشق پیروز گردان
 
روحش شاد ویادش گرامی وراه رهروانش پر نور
پاداش الهی و صبر جمیل را برای خانواه محترمشان از درگاه الهی مسئلت داریم.

از آقای سید رضا ابراهیم پور کلاسی (برادر زاده شهید) بابت گردآوری اطلاعات مذکور و ارسال آن سپاس گزاریم

شما هم اگر اطلاعات، خاطره یا روایتی از شهید دارید در قسمت نظرات برای ما ارسال بفرمایید.